حدود دو هفته ای است که آخرین فیلم دنیای سینمایی مارول در فاز چهارمش منتشر شده است. تا اکنون فروش بی نظیر این فیلم در باکس آفیس (Box Office) آمریکا و فروش جهانی اش به صورت تئوری و روی کاغذ ثابت کرده اند که این فیلم ارزش این همه صبر را داشته است. از سویی نیز نظر مساعد منتقدین باعث گردیده است نام این فیلم هر چه بیشتر بر سر زبانها به افتد. حال زمان آن رسیده است تا سایت گیمر نیز به بررسی این فیلم داغ و جنجالی بپردازد. با گیمر همراه باشید.
نگاهی نزدیک به فیلم Avengers: Endgame – انتقام جویان: آخرین بازی
توجه: خطر اسپویل (لو رفتن) داستان فیلم وجود دارد!
خوب به قول معروف این دفتر نیز به پایان آمد، دنیای سینمایی مارول (MCU) پس از یازده سال فعالیت بی وقفه و پر ثمر و انتشار بیش از سی اثر از جمله فیلمها و سریالهای مختلف بالاخره به آخرین ایستگاهش رسید. به بیان دیگر فاز چهارم پروژه سینمایی کردن شخصیتها و داستانهای کامیک بوکی مارول پایان یافت. البته نگران نباشید همان گونه که در ادامه گفته شده است این حکایت همچنان باقیست.
درست است فیلمهای قهرمانی مارول (Marvel) همچون فیلم مرد عنکبوتی: دور از خانه (Spider-Man: Far From Home) که روایت کننده وقایع پس از فیلم آخرین بازی است به انتشار ادامه خواهند داد ولی دیگر هیچ گاه ابهت و درخشندگی که امروزه شاهد آن هستیم تکرار نخواهد شد. البته نه به این زودیها چرا که رسیدن به این نقطه چهار فاز معادل یازده سال وقت صرف کرده است. حال که این دنیای سینمایی به نوعی به نقطه اولش در مرحله دیگر رسیده است در آثار بعدی دیگر اینگونه که اکنون شاهد آن هستیم هیجان انگیز نخواهد شد.
در این یازده سال شاهد معرفی تعداد زیادی از شخصیتهای کامیک بوکی بودیم، شخصیتهایی که حق امتیاز آنها از سوی کمپانی مارول به پردهی نقره ای وام داده شده است. برخی از این شخصیتها که از همان فاز اول پروژه معرفی گشته بودند در این سالها تکامل یافتند. ثور (Thor) از جوانی بی کله به جنگجویی خردمند مبدل گشت، هالک (Hulk) در این سالها بالاخره توانست هیولای درونش را رام کند، راجر (نام واقعی کاپتان امریکا) محکوم به تماشای مرگ تدریجی و پیر شدن عشق زندگی اش گشت و صدها داستان دیگر در این سالها طرفداران را به عمق فیلمها برد. برخی از شخصیتهایی هم که در فاز سوم همچون کاپتان مارول (Captain Marvel) و پلنگ سیاه (Black Panther) معرفی شدند در این مدت کم به خوبی توانست بعد داستانی خود را انتقال دهند و طرفداران خود را به دست بیاورند.
بیشتر بدانید: داستان احتمالی قسمت دوم فیلم Doctor Strange
آری در این یازده سال فراز و نشیبهای بسیاری طرفداران را گریبان گیر خود کرد. حتی در برهه ای طرفداران با سیاستهای زیرکانه کمپانی مارول به دو دسته آبی و قرمز (کاپتان امریکا و مرد آهنی) تبدیل شدند. حتی برخی از بد منها همچون لوکی (Loki) دشمن اصلی قسمت اول انتقام جویان (Avengers) و نبیولا (Nebula) یکی از دشمنان قسم خورده گمورا (Gamora) در طول این سالها ۱۸۰ درجه تغییر کردند و به تیم انتقام جویان پیوستند.
طرفداران دو آتیشه این دنیای سینمایی نیز که به جرئت می توان گفت یکی از بزرگ ترین جوامع طرفداری هستند در این چند ساله سنگ تمام گذاشتد. هر گاه به چت رومهای این طرفداران مراجعه کنید بی شک یک مسئله و یا تئوری در مورد فیلمها در حال بحث و گفت گو است.
ولی افسوس که این دنیای سینمایی به اوج خود رسیده است و قرار است همانند یک ققنوس به آتش کشیده شود.
در ابتدا کمی بعید به نظر می رسید که کمپانی مارول بتواند از میان این همه آشوب که توسط فیلمهای گوناگون با خطوط زمانی و عوامل سازنده مختلف ساخته شده است جان سالم به در ببرد، ولی از میان این همه هرج و مرج که در این سالها داستان اصلی فیلم را احاطه کرده بود فیلم انتقام جویان: آخرین بازی (Avengers: Endgame) متولد گشت.
بیشتر بدانید: آیا کاپیتان آمریکا Thanos را شکست خواهد داد؟
این فیلم که در واقع ادامه قسمت قبلی یعنی انتقام جویان: جنگ بی نهایت (Avengers: Infinity War) است از همان روز اول قرار بود به صورت یک فیلم یکپارچه ساخته شود. ولی بنا به عهد قدیمی سازندگان اثر، یعنی برادران روسو (Russo brothers) تصمیم گرفتند هیچگاه از جزئیات هیچ صحنه ای نکاهند. در واقع فیلم با تمام لحظات ناب و گفت و گو هایش ساخته شد و در پروسه تدوین کمتر سکانسی حذف گردیده است. به همین علت فیلم به دو قسمت ۳ و ۲.۳۰ ساعتی تبدیل شد.
آقای آنتونی روسو (Anthony Russo) در طی مصاحبه ای که با وی در مورد این تصمیمش صورت گرفت، علت تقسیم فیلم به دو قسمت مجزا را این گونه مطرح کرد:
«سالهاست که این اتفاق در سینما رخ می دهد. مثلاً سری فیلمهای هری پاتر (Harry Potter) را در نظر بگیرید. در برخی مواقع تک رمانهای این فیلم به صورت دو قسمت مجزا ساخته شده اند و یا یک مثال بهتر، ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) و هابیت (The Hobbit). این فیلمها در سه و چهار قسمت مجزای سینمایی ساخته شده اند.»
به راستی نه تنها این توجیه آقای روسو منطقی به نظر می رسد بلکه از لحاظی یک حرکت عاقلانه و هنری نیز است. چرا که ساخت یک فیلم با تمام جزئیات و جای دادن داستانهای ریز و دشت در آن به همراه پرداختن به داستانهای شخصیتها همانند آنچه در رمانهای قطور و چند جلدی می بینم آرزوی هر کارگردانی است. ولی افسوس که در دنیای سینمایی امروز کم تر شاهد این چنین فیلمهای هنری هستیم.
بیشتر بدانید: حضور شخصیت Mysterio در فیلم Spider Man
به هر حال فیلم به دو قسمت مجزا تقسیم شده است. قسمت اول یعنی فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت به نوبه ی خود یک شاهکار سینمایی بود. تمام کاراکترهای معرفی شده در چند ساله اخیر از فاز یک تا به فاز سوم به صورت تمام و کمال در این فیلم حضور داشتند و هرکدام نقشی کلیدی را ایفا می کردند.
علاوه بر این حضور دسته جمعی شخصیتها، ریتم تند، لحظات اکشن، صحنههای گرافیکی حماسی و عظیم به همراه دنبال کردن چندین داستان به صورت مجزا و هم زمان فیلم را بسیار جذاب کرده بود. این روش روایت داستانی یعنی تقسیم فیلم به دو یا سه خط داستانی مجزا ولی هم زمان را می توان امضای هنری برادران روسو دانست که در هر دو قسمت فیلم به خوبی دیده می شود.
بیشتر بدانید: چه کسانی تانوس را شکست خواهند داد؟
ولی آنچه که فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت را به یاد ماندنی کرد، حضور یک بدمن جذاب با منطق شرورت قابل باور است که به خاطر شخصیت پردازی بی نظیرش بهتر از قهرمانان داستان در فیلم ظاهر شده است. به اضافه این که پیروزی این شخصیت و شکست خوردن نیروهای مثبت، فیلم را به راستی هنری جلوه داده است.
شخصیت مورد بحث یعنی تانوس (Thanos) چندی پس از معرفی اش در این فیلم توانست توجه بسیاری از طرفداران را به خود جلب کند و طرفداران دو آتیشه خود را به دست آورد. این طرفداران تا جایی پیش رفته اند که تانوس را حق به جانب تر از قهرمانان می دانند و خواستار یک فیلم اختصاصی از تانوس هستند.
ولی متأسفانه فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت از آنچه که یک اثر پایانی و غایی نیاز دارد محروم است. و آن چیزی نیست جز لحظات احساسی که بیننده را به سالها قبل و دل بستگیهایش به فیلمهای پیشین ببرد. بی شک هیچ فیلم هنری بدون مرگ حماسی قهرمانانش کامل نمی شود. این اصل هیچ ربطی به این که فیلم مورد نظر یک فیلم وسترن، رزمی و یا علمی تخیلی باشد ندارد. بهترین پایان برای هر فیلمی مرگ قهرمان اصلی داستان به صورت حماسی و جانفشانانه است.
بیشتر بدانید: نگاهی نزدیک به فیلم Avengers: Infinity War – انتقام جویان: جنگ بی نهایت (قسمت اول)
به نظر شخصی من علت اینکه در انتهای یک سریال طرفداران اشک در چشمانشان جمع می شد، چیزی همچون پایان سریال و وجود نداشتن قسمتهای بیشتر و یا داستان و پایان غم انگیز (حتی برخی سریالها که پایانی شاد دارند) نیست، بلکه علت سرازیر شدن این اشکها مربوط به زمانی است که بیننده در اختیار فیلم قرار داده است و در هر شرایط روحی به تماشای آن پرداخته است. در واقع می توان گفت خاطرات مشترکی که میان بیننده و سریال در چند ساله انتشار سریال ایجاد شده اند اندوه انگیز ترین جنبه مورد بررسی هستند که با پایان یافتن سریال به صورت یک تلنگر بر بیننده وارد می شوند. به زبان ساده در این موارد گذر عمر است که همه را اندوه گین می کند.
بیشتر بدانید: نگاهی نزدیک به فیلم Avengers: Infinity War – انتقام جویان: جنگ بی نهایت (قسمت دوم)
این مسئله در قسمت اول یعنی فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت به صورت کم رنگی دیده می شود ولی در قسمت دوم این جنبه داستانی با تمام توان بر بیننده تحمیل می شود. خطوط زمانی مختلف که فیلم در آنها دنبال می شود. سفر به سال ۲۰۱۲ و اولین گرد همایی گروه انتقام جویان، سال ۱۹۴۰ زمانی که کاپتان امریکا تازه سرباز شده بود، همه و همه بیننده را به سالها قبل می برند. در آخر نیز ورود کاپتان کهن سال آخرین ضربه را وارد می کند.
اگر بخواهیم دو قسمت این فیلم را با هم مقایسه کنیم باید گفت فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت بسیار هیجان انگیز تر از فیلم آخرین بازی جلوه می کند ولی در مقابل فیلم آخرین بازی لحظات دراماتیک بیشتری دارد و در واقع یک تقدیر نامه از شخصیتهاست که در این یازده سال مسیر رسیدن فیلم به اوجش را ممکن ساخته اند.
آقای لاراپرودم، منتقد سایت پر طرفدار ای جی ان (IGN) در این باره این چنین می گوید:
«به جرئت می توان گفت فیلم انتقام جویان: آخرین بازی، احساسی ترین فیلم دنیای سینمایی مارول است که تا به کنون ساخته شده است.»
روایت داستانی فیلم نیز علی رقم احساس یک سراشیبی خفیف و کند شدن داستان دارای جذابیتهای خاص خودش است که بیننده را به خود جلب می کند. از سویی نیز حذف برخی از شخصیتها در این فیلم که سیل عظیمی از پیشگوییها و پیشبینیها را به همراه داشته است یکی از ترفندهای برادران روسو برای جذاب کردن داستان بوده است که به خوبی عملی شده است. روایت داستانی این فیلم به شرح زیر است:
توجه: خطر اسپویل (لو رفتن) داستان سریال وجود دارد!
در قسمت قبلی یعنی در فیلم جنگ بی نهایت دیدیم که ثور در آخرین فرصت و حمله خود نتوانست تانوس را از بین ببر. تانوس نیز با به دست آوردن تمام سنگها با بشکنی که زد، نصفی از هر نژاد زنده در کهکشان را از میان برد. قسمت دوم با شروع احساسی خود و ناپدید شدن ناگهانی خانواده شاهین که از تمام قضایا به دور است و خود را بازنشست کرده است آغاز می شود.
بیشتر بدانید: Comic Con Experience: تریلر فیلم Avengers: End Game
در ادامه افراد باقی مانده از گروه انتقام جویان به دنبال تانوس برای بازگرداندن وضعیت به حالت عادی هستند. ولی با پیدا کردن او متوجه می شوند تانوس با آخرین آرزوی خود سنگها بی نهایت را از بین برده است و دستکش هیچ ارزش ندارد و هیچ گاه مسائل به حالت عادی بر نخواهند گشت.
پنج سال بعد زمانی که همه چیز به حالت نسبتاً عادی بازگشت است و همه این واقعیت را پذیرفته اند که هیچ راه بازگشتی به وضعیت قبل وجود ندارد، مرد مورچه ای به صورت اتفاقی از محدوده کوانتمی باز می گردد بدون آنکه زمان برای او سپری شده باشد. اسکات لنگ با توجه به تجربه ای که در این پنج سال در محدوده فرا کوانتومی داشته است تئوری سفر در زمان و شکست تانوس با به دست آوردن سنگها قبل از او را ارائه می کند.
بالاخره پس از تلاشهای بسیار تیم باقی مانده انتقام جویان با هم متحد می شوند و با سفر به گذشته سنگهای بی نهایت را جمع آوری می کنند تا با دستشی که تونی استارک طراحی کرده است آرزوی تانوس را پس بگیرند و وضعیت را به حالت قبلی باز گردانند. این نقشه با جانفشانی هالک و استفاده وی از دستکش عملی می شود ولی عواقبی را نیز به همراه دارد.
بیشتر بدانید: احتمال مرگ شخصیتها در Avengers: Endgame
در یکی از سفرهای زمانی تانوس از نقشه انتقام جویان با خبر می شود و از گذشته برای نابودی آنها به حال می آید. جنگی میان تیم کوچک انتقام جویان و لشکر تانوس به وقوع می پیوندد که به نابودی تقریبی این گروه می انجامد. ولی این بار آنها تنها نیستند، تمام نیروهای متحد که با آرزوی هالک دوباره زنده شده اند وارد ماجرا شده و موفق به شکست لشکر تانوس می شوند.
ولی تانوس به این راحتیها تسلیم نمی شود در مبارزه ای نفس گیر او دستکش را به دست می آورد ولی تونی استارک با حقه ای که به وی میزند سنگها را از چنگ او در می آورد و تانوس و تمام لشکرش را همانند آنچه تانوس بر سر مردم آورده بود به مشتی خاک تبدیل می کند. ولی نیروی دستکش فرا تر از توان مرد آهنی بوده و این آرزو وی را از پای در می آورد.
در مورد اشکالات فیلم باید گفت نقاط ضعف بسیار کمی در فیلم دیده می شود، شاید اصلی ترین نقطه ضعف فیلم تصمیم سرنوشت ساز برادران روسو بوده است. چرا که توجه شدید به جزئیات و حذف نکردن صحنههای آرام و کند مکالمات باعث شده است فیلم بیش از حد طولانی شود.
بیشتر بدانید: چرا شخصیتهای Netflix در فیلم Avengers: Endgame حضور نداشتند؟
فیلم آخرین بازی که با زمان سه ساعته خود مقام طولانی ترین فیلم دنیای سینمایی مارول را به خود اختصاص داده است به قدری طولانی است که کم تر بیننده ای را بدون کمر درد و خواب رفتگی پاهایش رها می کند. البته نباید بی انصاف بود و در این قضیه زیاده روی کرد، چرا که سازندگان چاره دیگری نداشته اند و هر صحنه ای که در فیلم قرار گرفته است به نوبه خود زیبا، لذت بخش و لازم است. از سویی نیز سه قسمت کردن فیلم با توجه به برخورد طرفداران (اعتراض شدید طرفداران حتی به دو قسمت شدن فیلم) غیر ممکن بوده است.
از همین رو باید در نظر داشت که طولانی بودن فیلم همانند یک شمشیر دو لبه عمل می کند. برخی آن را دوست دارند و برخی آن را غیر قابل تحمل می شمارند. در جواب باید گفت با این قضیه باید کنار بیایید و سعی کنید از آن لذت ببرید.
بیشتر بدانید: Stan Lee قهرمان واقعی دنیای کامیک در سن ۹۵ سالگی در گذشت
دیوید سمز نویسنده موفق آمریکایی و منتقد مجله الکترونیکی آتلانتیک در این مورد گفته است:
«فیلم انتقام جویان: آخرین بازی تا جایی که امکان دارد نیاز به زمان و توجه دارد. البته فکر نکنید این فیلم حاوی لحظات بیهوده و مطالب اضافی است. به نظر من روایت آرام در برخی مراحل نیاز است، چرا که لحظات دراماتیک را نمی توان با ریتم تند به تصویر کشید. تیکه تیکه کردن این اثر نیز یکی از تلاشهای سازندگان برای افزایش حس دراماتیک در این اثر بوده است.»
خوشبختانه این اشکالات کوچک در مقایسه با سایر سری فیلمهای مشابه که حتی از چسباندن آثارشان به هم و روایت یک پایان مناسب عاجز اند، مسائل ناچیز و کوچکی جلوه می کنند. لااقل دنیای سینمایی مارول در مقایسه با فیلمهای رقیب، دو اثر مرتبط به هم و زمان نمایش طولانی را ارائه کرد و آن گونه که شایسته بود مجموعه را به پایان رساند.
نتیجه گیری:
باید گفت این فیلم که آخرین فیلم فاز چهارم پروژه دنیای سینمایی مارول است با تلاش فروان توانست با حداقل اشکال و نقاط ضعف وظیفه فیصله دادن خود را به پایان برساند. فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت محصول این یازده سال سعی و تلاش را به ثمر نشاند و قسمت دوم یعنی انتقام جویان: آخرین بازی این محصول را به بهترین شکل برداشت کرد.
در انتها نیاز است از اسطوره دنیای سینمایی کامیک بوکی، آقای استن لی (Stan Lee) که به نوعی خالق اکثر شخصیتهای حاضر در فیلم است یادی کنیم. شاید اگر آقای استن لی یک سال بیشتر عمر می کرد شاهد نتیجه آنچه خلق کرده بود می بود. روحش شاد و گرامی.
نظرات