نقد و بررسی فیلم مستند Woman at War به همراه بررسی تمام اشارات استعاره ای فیلم. با گیمر همراه باشید.
نگاهی نزدیک به فیلم مستند Woman at War
امتیاز: ۷.۵
امتیاز مردمی: ۹۷%
ستارگان: Halldóra Geirharðsdóttir،Davíð Þór Jónsson و Magnús Trygvason
کارگردان: Benedikt Erlingsson
نویسنده: Benedikt Erlingsson
بودجه ساخت: ۲.۹ میلیون دلار
فروش تا این لحظه: ۵ میلیون دلار
خلاصه داستان
زنی به نام هالا که مربی آموزش موسیقی نیز است، در راستای نجات طبیعت در خطر کشورش یعنی ایسلند از صنعت آلوده کننده آلومینیوم سازی به شعار دادن و راهپیمایی بسنده نکرده و در عملی قهرمانانه شروع به مبارزه با دولت فاسد کشور به سبک خاص خود می کند.
خانم هالا با نابود خطوط برق برای چندین و چندین بار مانع فعالیت کارخانجات ذوب آهن شده و در مقابل بسته شدن قرار دادی میان کشور چین و ایسلند برای گسترش و احداث کارخانجات چند ملیتی تولید آلومینیوم که موجب نابودی هرچه بیشتر طبیعت می شود، ایستادگی می کند.
در واقع می توان گفت خانم هالا در این فیلم دارای یک خصوصه قهرمانی به نام زندگی دوگانه شده است. در برخی از لحظات او را به شکل یک فرد آرام و بی خطر و می بینیم، و در لحظه ای دیگر دولت او را تروریست می نامد.
در این گیر و داد و در میان این جنگ نا عادلانه، خبری مبنی بر قبول سرپرستی یک کودک اوکراینی توسط هالا همه چیز را دگرگون می کند. با وجود اینکه تا کنون هیچ ردی از هالا در صحنههای جرم پیدا نشده است، خبر سرپرستی این کودک اوکراینی موجب تغییر تمام قوانین بازی می شود. اما هالا با وجود آگاهی از تمام خطرات این بازی با نیرویی مضاعف وارد میدان جنگی که سرنوشت ساز آینده سیارمان است می شود.
نقد فیلم
شاید همین ابتدا بپرسید که چرا در تیتر این مقاله از جمله بررسی فیلم مستند استفاده شده است، در حالی که این فیلم به شکل کاملی یک فیلم مستند نیست. و یا سؤالی اساسیتر ذهنتان را مشغول کرده باشد، ژانر این فیلم چه نام دارد؟
خوب، در جواب باید گفت این فیلم که دومین ساخته کارگردان خارجی نسب ایسلندی است به هیچ وجه همتا و مشابهی در صنعت سینما ندارد. این فیلم برای اولین بار با ترکیب چند ژانر مختلف، سبکی جدیدی از فیلم سازی به نام فیلم مستند تراژدی درام ماجراجویی را خلق کرده است.
بیشتر بدانید: نگاهی نزدیک به فیلم In the Tall Grass
آری درست است، شالوده فیلم در بر دارنده ی یک درام تاریک و اجتماعی همانند آنچه در فیلمهای امسالیتری همانند جوکر (Joker) شاهد بودیم است، ولی زوائد داستانی بیشتری در فیلم وجود دارند که موجب می شوند ژانر فیلم به سبک درام محدود نشود.
در مورد محتوای داستانی نیز باید گفت، فیلم با اشاره به بهران زیست محیطی که در چند ساله اخیر هدف بسیاری از رسانهها بوده است، به این مسئله اشاره دارد که دیگر کار از کار گذاشته و راه نجاتی جز مبارزه تن به تن با پدیده گرمایش زمین وجود ندارد. حتی در سکانس پایانی، فیلم یک پله بالاتر رفته و به این امر اشاره دارد که حتی با تمام تلاشهای خانم هالا باز هم این فاجعه غیر قابل اجتناب است، دقیقاً همانند جمله معروف شخصیت تانوس در فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت (Avengers: Infinity War):
«من غیر قابل اجتناب هستم.»
همان گونه که در ابتدا اشاره شد این فیلم دومین ساخته کارگردان ایسلندی تبار یعنی آقای بندیکت ایرلینگسون (Benedikt Erlingsson) است. فیلم قبلی آقای ایرلینگسون یعنی اسبها و انسانها که در سبکی تقریباً مشابه ولی از چندین لحاظ متفاوت ساخته شده بود نیز در سال گذشته توانست نظر بسیاری از منتقدین و بینندگان را به خود جلب کند.
بیشتر بدانید: موشکافی تریلر فیلم Joker
این امر که کارگردانان تازه کاری در چند ساله گذشته توانسته اند فیلمهای خوش ساختی را به صنعت فیلم سازی جهان معرفی کنند، نشان دهنده این امر است که نسلی جدید از فیلم سازان در حال متولد شدن هستند. آن از خانم آری استر (Ari Aster) با فیلم مید سامر اش و این هم از آقای ایرلینگسون.
بی شک آقای ایرلینگسون با این فیلم نامزد اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان خواهد شد (شاید هم برنده). انتخاب داستانی بر پایه مشکلات زیست محیطی بنا به مسئولیت اجتماعی آن هم در زمانی که افراد مشهوری همچون لئوناردو دی کاپریو (Leonardo DiCaprio) تبلیغاتی چند صد میلیونی دلاری در مورد آن انجم می دهند بهترین حرکتی بود که آقای ایرلینگسون می توانست انجام دهد. حال لازم نیست به جنبش در حال گسترش حمایت از زنان مجرد و سرپرست خانواده نیز اشاره کنیم.
علاوه بر محتوای داستانی بی نظیر، در این فیلم خلاقیتهای بسیاری استفاده شده اند که در ادامه مقاله اشاره ای چند به آنها خواهد شد:
استفاده شخصیتی از کشور ایسلند
با اینکه بازیگر نقش اول فیلم شخصیت خانم هالا است و علاوه بر آن چندین و چندین شخصیت پرداخته شده ای همچون مأمور نفوذی دولت و یا کشاورز مهربان ایسلندی نیز در طول فیلم به چشم می خورند، اما تمرکز اصلی فیلم بر روی یک پدیده و به قول معروف یک شخصیت خاص دیگر است. شخصیتی که در تمام فیلم و تمام سکانسها حضوری فعال دارد.
آری درست است منظورم کشور ایسلند است. استفاده شخصیت ای از کشور ایسلند در چند سکانس موجود در فیلم که هالا در آنها زمین را بغل می کند و یا عکس دختر از دست رفته اش را در میان خزهها دفن می کند بیش از بیش احساس می شود. جالب است بدانید استفاده آقای ایرلینگسون از کشور ایسلند یک حرکت نمادین بوده و منظور اصلی فیلم از کشور ایسلند در واقع کل سیاره زمین است.
بهره جویی از سبک فیلمهای مستند
بی شک این فیلم می تواند در لیست ۳+۱ فیلم ماجراجویی در دل طبیعت از نظر سایت گیمر قرار گیرد، چرا که از همان ابتدای فیلم تا آخرین سکانس موجود، لحظاتی ناب و بی نظیر از طبیعت وحشی کشور ایسلند به نمایش در می آیند. سبک فیلم برداری استفاده شده در فیلم به غیر از لحظات رد بدل شدن دیالوگها میان شخصیتها، از فیلمهای مستند حیات وحش پیروی می کند.
البته استفاده از لوکیشنهای خاصی که در آنها سازههای دست ساز بشری در میان طبیعت وحشی قرار گرفته اند از خصوصیت خاص فیلم محسوب می شود.
انتخاب صحیح بازیگر
بازی خانم هاو دورا در نقش هالا را می توان یک شاهکار تمام عیار حساب کرد. شخصیت آرام واقعی خانم هاو دورا به بهترین شکل مناسب یک زن مجرد و حبوب دوستان در فیلم است، ولی نگذارید این زات آرام خانم هاو دورا شما را قول بزند.
بیشتر بدانید: بهترین و بدترین فیلم های تابستان ۲۰۱۹
در فیلم چندین و چندین صحنه اکشن وجود دارد که ماهیت سینمایی این تعقیب و گریزها که در مناطق وحشی و بی رحم کشور ایسلند به وقوع می پیوندند فقط و فقط قابل مقایسه با فیلمهایی همچون جیسون بورن است. قوای بدنی خانم هاو دورا در این سن و سال غیر قابل تصور است.
عبور وی از میان یخچالهای طبیعی و رودهای منجمد و یا حتی سکانس فرار از دست هلیکوپتر پلیس چیزی فراتر از چندین مونتاژ و یا جلوه گرافیکی است. حتی خانم هاو دورا در این فیلم همانند آقای دی کاپریو، وارد جسد در حال فساد یک گوسفند واقعی نیز می شود.
سبک موسیقی خاص
گذشته از نوع موسیقی استفاده شده در فیلم که تلفیقی نا متعارف از موسیقی اپرا و آهنگهای بومی ایسلند است، نوع به نمایش گذاشتن آن نیز در فیلم به شکل خلاقانه و خاصی پیاده سازی شده است. تقریباً در تمام سکانسهایی که موسیقی نواخته می شود، گروهی متشکل از سه زن خواننده و سه مرد نوازنده با تمام لوازم و سازهایشان به سبکی نمادین و استعاره ای وارد قاب فیلم می شوند.
بهترین مثال برای درک فلسفی این مسئله، یک نمایش اپرا است که در آن نوازندگان در چند قدمی بازیگران گران حاضر در صحنه قرار دارند. این نوع سبک قبلاً در آثاری همچون انیمیشن آقای فاکس و رنگو مشاهده شده است.
استفاده از استعاره
استعارهها در این فیلم بی شمار هستند، کشور ایسلند در این فیلم استعاره از کل دنیا، دولت مردان فرانسوی استعاره از دولتهای فاسد جهانی، کشور چین استعاره از صنایع در حال گسترش آسیایی و حتی آن توریست بی چاره که هر بار به شکلی بی گناه به جای هالا دستگیر می شود استعاره از نیاز جهان به تمام کشورها برای بهبود وضع فعلی جهان است.
حتی پایان خوش فیلم نیز اشاره ای به جایز بودن هر اقدامی در راستای نجات زمین است. در اصل این پایان فیلم به شکلی نا محسوس مبارزان محیط زیست را به اقداماتی همانند آن چه در فیلم شاهد آن بودیم دعوت می کند.
نتیجه گیری
فیلم Woman at War به شکل زیبایی با ترکیب ژانرهای مختلف سینما از جمله درام، کمدی، تراژدی و… در کنار استفاده از عناصر ساختاری یک فیلم مستند و رگههایی از فیلمهای موزیکال، توانسته است اثری جذاب و مفرح را خلق کند که علاوه بر میخ کوب کردن چند ساعته بیننده در جلوی مانیتور، او را با مسائلی بزرگتر جامعه بشری آشنا می کند.
بیشتر بدانید: نگاهی نزدیک به فیلم ترسناک In the Tall Grass
تنهاترین ایراد وارده بر فیلم، استفاده از زبان مادری ایسلندی در طول کل فیلم است که به نوعی امضای کارگردان مجموعه نیز محسوب می شود. با چشم پوشی از این ایراد کوچک، می توان گفت فیلم Woman at War از هر لحاظ بی نقص بوده و شکاری مانند آن در صنعت سینما تکرار نا شدنی است.
نظرات