بررسی شخصیت بیباک از مجموعه سریالهای شبکه نتفلیکس با توجه به کامیک و سریال. با گیمر همراه باشید.
بر اساس کامیک بوک:
برای اولین بار دردویل (بیباک) در کامیک بوک دردویل (Daredevil#1) که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد دیده شد. خالقین اولیه این شخصیت Stanley (به عنوان نقاش کامیک) و Everett (به عنوان نویسنده) بودند. دهه ۶۰ زمان اوج گرفتن صنعت کامیک بود در نتیجه شخصیت دردویل در آن سالها سیر موفقیت خود را به سرعت طی کرد چندی نگذشت که این شخصیت طرفداران بسیاری پیدا کرد.
تا بالاخره در سال ۱۹۸۰ این شخصیت در مجموعه کامیک مارول یونیورس (Marvel Universe: مجموعه کمیکی که هر چند سال یک بار منتشر میشود و حاوی شخصیتهای بسیار محبوب چند ساله مارول است) ظاهر شد.
داستان کامیک:
متیو مرداک (Matt Murdock) ساکن خیابان هلکیچن نیویورک برای نجات یک مرد از برخورد با کامیون صدمه میبیند. کامیون حاوی مواد شیمیایی رادیواکتیو است و باعث نابینا شدن متیو میشود. علاوه بر نابینا شدن متیو کمکم متوجه میشود سایر حسهای او به صورت غیر عادی در حال گسترش است. در ابتدا تحمل و مواجه با این گسترش برای او غیر قابل تحمل است او کمکم به خاطر دردی که میکشد دیوانه میشود و برای درمان به کلیسایی فرستاده میشود تا درمان گردد.در آن زمان با مرد به نام استیک (Stick) آشنا میشود. استیک نیز مانند متیو نابینا است ولی به طور خارقالعادهای میتواند مبارزه کند.
مت مدتی به عنوان شاگرد استیک را همراهی میکند تا زمانی که اختلاف عقیدتی بین آنها شکل میگیرد. آموزشهای استیک بر پایه بیرحم بودن و قتل استوار است ولی متیو با آنها مخالف است. استیک معتقد است فرقهای شیطانی به نام دست درصدد نابودی جهان است ولی متیو این حرفها را به عنوان خرافات میپندارد. متیو در این هنگام با شاگرد دیگر استیک یعنی الکترا (Elektra) آشنا میشود رابطه عاطفی بین آن دو شکل میگیرد ولی مت به خطر مشاجرهای که با استیک داشت الکترا را رها میکند. البته الکترا نیز مانند استیک تندخو و رادیکال است.
پس از جدا شدن متیو و استیک از یکدیگر متیو به مدرسه حقوق رفته و در آنجا با فاگی نلسون (Foggy Nelson) آشنا میشود. پس از فارغالتحصیلی شدن متیو و فاگی یک دفتر وکالت به نامی مرداک و نلسون باز میکنند و به کار وکالت مشغول میشوند ولی عادتهای قدیمی مت همچنان حضور دارند او شبها به پوشیدن لباس و ماسک سیاه به مبارزه با خلافکاران هلکیچن میپراند
این مبارزات متیو را به جاهای ناشناختهای میکشد و طی چندین تغییر و پستی و بلندی در این مبارزهها او موفق به شکست ویلسون فیسک (Wilson Fisk) که زمانی نیویورک را در دست داشت میشود (ویلسون فیسک با نام کامیک Kingpin مسئول کامیونی بود که با متیو تصادف کرد و علاوه بر آن سردسته خلافکارهای نیویورک نیز است).
در این هنگام الکترا باری دیگر در زندگی متیو پیدا میشود او در حالت مرگ به خانه متیو میآید و علت زخمی شدن خود را مبارزه با فرقه دست بیان میکند. از این پس جنگ میان دردویل (نام قهرمانی متیو مرداک) و فرقه دست آغاز میشود.
بررسی سریال:
سریال تا حد زیادی به داستان کامیک وفادار بوده است و در اکثر مواقع مطابق دستور عمل کامیک پیش رفته است. البته در چند نکته ریز تفاوتهایی نیز وجود دارد که حتی اشاره به آنها مسخره به نظر میرسد مثلاً اینکه لباس اصلی دردویل ابتدا سیاهرنگ بوده است و سپس قرمز شده است و یا اینکه کارن پیج (Karen Page) منشی دفتر وکالت در کمیک هیچ قتلی انجام نداده است ولی در سریال او به خاطر دفاع از خود مشاور ویلسون فیسک را میشد.
صحنههای اکشن و رزمی به صورت بینقص کار شدهاند و بازیگر نقش متیو یعنی چارلی کاس (Charlie Cox) از قابلیتهای فیزیکی بسیاری خوبی برخوردار است و برای نقش مناسب و به درستی انتخاب شده است.
البته یک مشکل کوچک در تمام این سری سریالها مشاهده میشود و آن سردرگمی در داستان است. میتوان گفت که مشکل پیچیده است.
بینندگان این مجموعه دو دستهاند:
دسته اول افرادی که از کودکی با کامیکهای مارول آشنایی دارند. در این صورت خللی در داستان وجود ندارد و سریال به آسانی توسط بیننده قبول میشود.
دسته دوم افرادی هستند که با کامیک آشنایی ندارند و یا به آن دسترسی ندارند مانند ۸۰% افراد آسیایی از جمله خود ما که در این صورت کمبود اطلاعات از یکسو و روند کند روایت داستان از سویی دیگر باعث سردرگمی شدید در سریال میشود.
نظرات