یادی از گذشته: God of War 3

یادی از گذشته: God of War 3

احمد هاتفی ۳۰ فروردین ۱۳۹۷ نظرات

کریتوس، اسمی که ترس را به جان خدایان انداخته و آن ها برای مقابله با او گرد هم آمده اند. با گیمر همراه این مطلب باشید تا یادی از گذشته کنیم و مروری بر داستان خدای جنگ ۳ داشته باشیم. با گیمر همراه باشید.

 

در دو قسمت قبلی بازی God of War شاهد این بودیم که کریتوس چگونه توانسته خدایان و تایتان های عظیم الجثه را از سر راهش بردارد و حال نوبت به زئوس و دار و دسته اش رسیده است.

کریتوس را در بازی God of War 3 خشمگین تر از همیشه می بینیم چرا که دیگر حس انتقام جویی اش به خط قرمز رسیده است.

اولین صحنه بازی از جایی آغاز می شود که کریتوس را در حال بالا رفتن از کوه المپ می بینیم. المپ کوهی است که زئوس در آن کاخ حکومتش را بنا کرده و از آن بر یونان حکمرانی می کند.

اما در این راه کریتوس تنها نیست و به کمک گایا و دیگر تایتان ها المپ را عین آب خوردن بالا می رود. اگر به یاد داشته باشید کریتوس در پایان بازی God of War 2، سه خواهران تقدیر را به قتل می رساند و توسط قدرت های آنان به زمانی برمی گردد که زئوس شمشیر را به پیکر او وارد می کند.

کریتوس از این طریق می تواند جلوی کشته شدن خودش را بگیرد و سپس قصد کشتن زئوس را می کند ولی آتنا با پریدن جلوی شمشیر، خود را به کشتن می دهد و زئوس به کوه المپ فرار می کند و کریتوس با بازگشت به کارگاه ریسندگی خواهران تقدیر، به زمان جنگ بزرگ بین تایتان ها و زئوس می رود و از طریق این کارگاه می تواند تایتان ها را از نسل کشی نجات دهد و بزرگ ترین شریکان خود را برای کشتن زئوس فراهم کند.

هنگامی که کریتوس همراه تایتان های عظیم از کوه بالا می رود زئوس لرزش های شدید را حس می کند و وقتی که به سمت پایین نگاه می کند کریتوس با صدایی بلند از وی طلب جنگ می کند.

زئوس به خدایان دستور می دهد تا جلوی راه وی را بگیرند و اجازه ندهند که پای کریتوس به المپ برسد، چرا که رسیدن کریتوس همانا و نابودی المپ و بست نشینانش همانا!

 

دریاها خروشان می شوند

زئوس برای این که در همان اول کار جلوی کریتوس را بگیرد، Poseidon را فرستاد تا بلکه وی بتواند کاری انجام دهد.

در اساطیر یونان Poseidon به عنوان خدای آب و دریاها آمده است و حتی به او پدر اسب ها را نیز داده اند و در بازی نیز شاهد این هستیم که بدن Poseidon نیمی از آب و نیمی اسب تشکیل شده است.

کریتوس بدون رحم تر از همیشه است و تنها چندین دقیقه لازم است تا Poseidon را نابود کند. کریتوس با قطع کردن پاهای وی او را به اعماق دریاها پرت می کند و همین باعث می شود تا دریاها که دیگر خدایی ندارند ناآرام شوند.

 

 رودخانه مردگان هم حریف کریتوس نمی شود

کریتوس بعد از کشتن Poseidon باز هم شروع به حرکت به سمت بالا می کند اما زئوس که خطر را به شدت حس کرده است توسط رعد و برقی ضربه ای را به گایا وارد می کند و کریتوس از پشت گایا کنده می شود.

زمانی که کریتوس از گایا کمک می خواهد، گایا این جمله را به او می گوید: «کشتن کار تو نیست»

این شاید اولین اشتباه گایا در مقابل کریتوس باشد ولی بی شک آخرین اشتباهش خواهد بود؛ چرا که کریتوس می خواهد به تنهایی انتقامش را بگیرد و به جمع انتقام هایش نیز گایا افزوده می شود و سپس به دورن رودخانه مردگان (استیکس) می افتد.

کریتوس با افتادن در این رودخانه تمام نیروهای خود را برای باری دیگر از دست می دهد و باید باز از صفر شروع کند.

 

آتنا، ناجی جدید کریتوس

در رودخانه استیکس ارواح عالم مردگان او را تضعیف می کنند و تیغ هایی راکه آتنا به کریتوس داده بود را نابود می سازند. کریتوس پس از بالا رفتن از رودخانه با روح آتنا، که قبلا خود را برای نجات زئوس از دست کریتوس قربانی کرده بود مواجه می شود.

او به کریتوس می گوید که قربانی شدنش باعث شده تا به هستی بالاتری برسد و حقایقی را ببیند که قبلا قادر به دیدنشان نبود.

آتنا همچنین تاکید می کند تا زمانی که زئوس حکمران است، هیچ امیدی برای نجات بشریت وجود ندارد. او سپس تیغ های تبعید (Blades of Exile) را به کریتوس می دهد و به او یادآور می شود که برای نابود کردن زئوس ابتدا باید شعله ی المپ را خاموش کند.

«تا زمانی که زئوس حکمران باشد بشریت روی خوش زندگی را نخواهد دید!»

آتنا کمک دیگر یه کریتوس میکند و به او می گوید که باید ابتدا شعله المپ (Flame of Olympus) را خاموش کند، زیرا تا زمانی که این شعله در حال سوختن باشد کشتن زئوس محال است.

کریتوس در این راه سه قاضی دنیای مردگان را راضی می کند تا به او اجازه بازگشت به دنیای رویین را بدهند.

کریتوس در حال گشت و گذار به نوری آبی برمی خورد و کمی که توجه می کند دختر خودش را در شکل آن نور می بیند. این نور در واقع روح پندورا است که در صدد کمک به کریتوس است. اما کریتوس اول به او اعتماد نمی کند و بی اعتنا به حرف های دختر بچه به راهش ادامه می دهد.

 

آهنگر خدایان

کریتوس حال به دنبال سلاح های جدیدی است تا خدایان را به راحتی به هلاکت برساند.

پس از آنکه کریتوس با دخترش مکالمه ای را انجام می دهد به راه خود ادامه می دهد و در ادامه «هفستوس»، آهنگر افسانه ای المپ را مشاهده می کند و با پس گرفتن شمشیر المپ به سراغ Hades می رود.

Hades خدای مردگان است و به وسیله شمشیرهایش (Claw of Hades) می تواند روح هر موجودی را از بدنش جدا کند. Hades بزرگ ترین دشمن کریتوس در دنیای زیرین است و با کشتن او مردگان آزاد می شوند و المپ نشینان بعد این نیز در امان نخواهند بود.

کریتوس و Hades در نبردی پایاپای پیش می روند اما در نهایت کریتوس با ضربه ای میتواند کلاه خود Hades را از سرش بیندازد و با گرفتن شمشیرهایش روحش را از بدنش جدا کند.

کریتوس توسط دروازه Hyperion Gate به کوه المپ باز می گردد و خیلی زود با Helios (خدای نور و خورشید) وارد مبارزه می شود ولی هلیوس هم همانند دیگر خدایان سرنوشت شومی داشته و سر از تنش جدا می شود.

حال کریتوس Head of Helios را در اختیار دارد که توسط آن می تواند در تاریکی مطلق حرکت کند و در برخی مکان ها برای آشکار کردن دیوارها و وسایل مخفی شده استفاده کند.

 

سریع ترین موجود المپ در دستان کریتوس

کریتوس بعد اینکه هلیوس را می کشد و همه جای جهان را از وجود خورشید محروم می کند به راه خودش ادامه می دهد و سپس به هرمس (پیام رسان خدایان) می رسد.

هرمس به دلیل سرعت زیادی که دارد به عنوان پیک در اختیار خدایان قرار گرفته است و تنها سلاح او کفش های جادویی اش (Boots of Hermes) هستند که کریتوس به شدت به آن ها نیاز دارد.

هرمس که از گذشته شوم کریتوس با خبر است به تحقیر وی می پردازد و کریتوس را بیشتر دیوانه می کند.

کریتوس سرانجام به هرمس می رسد و با حرکتی وحشیانه پاهای هرمس را از بدنش جدا می کند و کفش های جادویی او را تن می کند.

 

برادر ناتنی کریتوس را بشناسید

کریتوس کم کم قدرت های سابقش را بدست آورده و از قدرت های خدایان نیز بهره مند شده و تقریبا کسی جلو دارش نیست.

هرا (Hera) نفر بعدی است که سر راه کریتوس قرار می گیرد و کریتوس از او می خواهد تا محل جعبه پندورا را به او بگوید؛ ولی هرا بجای کمک هرکول را فرامی خواند تا با کریتوس وارد مبارزه شود.

هرا ملکه خدایان است و هرکول برادر ناتنی کریتوس محسوب می شود. هرکول با سلاح های سنگینی که بر روی دستانش دارد شروع به حمله به سمت کریتوس می کند ولی در نهایت او هم مغلوب خشم کریتوس می شود و با دستکش های آهنینش خودش به دست کریتوس کشته می شود.

کریتوس پس از کشتن هرکول با الهه زیبایی یونان، «آفرودیت» مواجه می شود، آفرودیت در جنگ بین پدر و پسر بی طرف است اما برای این که خود و خدایان دیگر را از شر کریتوس نجات دهد او را به نزد همسرش می فرستد.

همسر آفرودیت همان آهنگری است که به کریتوس کمک کرد تا به دنیای زنده برگردد. هفستوس به کریتوس می گوید که باید نوعی سنگ افسانه ای را پیدا کند تا برایش شمشیری بسازد که توسط آن می تواند خدایان را سلاخی کند.

کریتوس به دنبال این سنگ ها می گردد و سرانجام آن را در دست کرونوس غول آسا می باید.

کرونوس تایتانی است که در بازی God of War 1 حضور داشت و توسط زئوس در صحرایی طلسم شده اسیر شده بود. کرونوس و زئوس دشمنی قدیمی باهم داشتند و کرونوس هم عین گایا و دیگر تایتان ها می خواهد خودش زئوس را بکشد ولی خب کریتوس بزرگ ترین مانع این خواسته است.

کریتوس و کرونوس وارد یک مبارزه سخت می شوند و کریتوس در نهایت توسط شمشیر المپ کرونوس را قیمه قیمه می کند و سنگی را که آهنگر خواسته بود را پیشش می برد.

هفستوس که می بیند دیگر چاره ای برایش باقی نمانده شمشیرهایی را از جنس آن سنگ می سازد ولی زمانی قصد کشتن کریتوس را می کند تنها با یک ضربه به دنیای مردگان منتقل می شود.

کریتوس باری دیگر به المپ باز می گردد و مستقیم به سمت جعبه پندورا می رود اما دخترش می گوید برای اینکه در جعبه باز شود باید زنجیر تعادل از هم گسسته شود.

کریتوس با این کار تعادل زمین و زمان را بهم می زند و سپس دخترش سعی می کند تا وارد شعله ی المپ شود، اما در همین لحظه زئوس از راه می رسد.

در حالی که کریتوس و زئوس با یکدیگر می جنگند، دختر کریتوس خودش را قربانی کرده و شعله را خاموش می کند. کریتوس پس از باز کردن جعبه، آن را خالی می بینید و با مشاهده ی خنده های تمسخرآمیز زئوس بیشتر از همیشه عصبانی می شود و به او حمله می کند.

ناگهان گایا از راه می رسد و تلاش می کند تا هر دوی آن ها را نابود کند، اما کریتوس و زئوس به شکافی که درون سینه ی گایا وجود داشت پناه می  برند و به نبرد خود ادامه می دهند.

کریتوس با استفاده از شمشیر المپ، زئوس را به قلب گایا می دوزد و هر دو دشمنش را نابود می کند.

حال گایا و زئوس مرده اند ولی این پایان کار زئوس نمی تواند باشد. در همین حال که گیمر به این مورد فکر می کند، زئوس در چهره روحی بزرگ جلوی کریتوس سبز می شود و باری دیگر پدر و پسر نبرد خونینی را از سر می گیرند.

زئوس برای این که تیر آخرش را بر پیکره کریتوس وارد کند وارد ذهن او می شود و تمامی قدرت هایش را از او می گیرد و او را در حالتی بین بی هوشی و بیداری نگه میدارد و خاطرات تلخش را به او یادآور می شود تا بلکه کریتوس تسلیم شود.

در حالی که کریتوس در دنیای واهی به دنبال راه فراری است باز هم دخترش در شکل نور آبی ظاهر می شود و به او راه را نشان می دهد. کریتوس کم کم به خود می آید و زمانی که چهره زئوس را می بیند با ضربه ای او را به تخته سنگی میخ کوب می کند و با ضربات پی در پی مشت جانش را برای همیشه می گیرد.

در این بین آتنا برای تبریک به کریتوس سر می رسد و از او می خواهد قدرتی را که از Pandora’s Box به دست آورده به او واگذار کند اما کریتوس به آتنا می گوید که جعبه در واقع خالی بوده است.

آتنا ادعا می کند که کریتوس به او دروغ گفته، چون قبلا قدرت های عظیمی در این جعبه قرار گرفته بودند. آتنا می دانست که قوی ترین سلاح جهان در این جعبه پنهان شده است و حالا این سلاح باید در اختیار او قرار گیرد. (این سلاح در واقع همان قدرت امید است.)

حالا که دنیا از آشفتگی خلاص شده او قصد دارد که حکومتی به وجود آورد که با استفاده از امید حکمرانی می کند.

آتنا به این قضیه پی می برد که در مبارزه اول کریتوس با Ares او تمام شر و بدی و اضطراب را به خدایان منتقل کرد اما تمام امید موجود حالا جایی در موجودیت کریتوس ذخیره شده است، جایی که این امید به خاطر وجود خشم، نفرت و گناه به فراموشی سپرده شده است.

هرگاه کریتوس بتواند گناهان گذشته خودش را ببخشد می تواند از آن استفاده کند. آتنا بار دیگر درخواست خود را نسبت به کریتوس تکرار کرد اما کریتوس از این کار سر باز زده و سپس با شمشیر المپ ضربتی به خود وارد می کند.

در اثر این ضربت نور آبی شدیدی به آسمان آزاد می شود. این نور در واقع همان امید است. این آزادسازی باعث می شود که تمام نسل بشر از قدرت امید بهره مند شوند.

آتنا که حالا شدیدا از دست کریتوس عصبی بود گفت که انسان ها نمی فهمند که چگونه باید از قدرت امید استفاده کنند. او شمشیر را از بدن کریتوس خارج کرده و سپس از او جدا شد. آتنا در لحظه جدایی به کریتوس گفت که از کار‌های او به شدت ناامید شده و کریتوس نیز در پاسخ گفت که هیچ بدهی به آتنا ندارد. (کریتوس همین حرف را در ابتدای بازی دوم به زبان آورده بود.)

 

بعد از پایان بازی و مشاهده تیتراژ پایانی، جایی که بدن کریتوس در آنجا قرار داشت به نمایش در می آید. بدن کریتوس دیگر در آنجا نبود و ردی از خون روی زمین تا لبه پرتگاه کشیده شده بود.

این پایان مبهم بازی God of War 3 است که امید را در دل طرفداران این سری زنده نگه می دارد شاید که نسخه های بعدی در راه باشند.

منبع:

گیمر

برچسب‌ها:

مطالب مرتبط
نظرات