نگاهی نزدیک به فیلم Avengers: Infinity War – انتقام جویان: جنگ بی نهایت (قسمت دوم)

نگاهی نزدیک به فیلم Avengers: Infinity War – انتقام جویان: جنگ بی نهایت (قسمت دوم)

امیر پورمحمد ۲۹ آبان ۱۳۹۷ نظرات

بررسی سری فیلم های کامیک مارول (Marvel) در ده سال گذشته و نگاه موشکافانه به فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت (Avengers: Infinity War) به همراه بررسی ایستر اگ های فیلم. با گیمر همراه باشید. شما می توانید اخبار فیلم یا نقد و برسی فیلم و همچنین تریلر فیلم را همیشه در سایت ما دنبال کنید.

 

در مقاله قبلی به بررسی سیاست های کاری و استراتژی های تبلیغاتی کمپانی مارول در پیاده سازی پروژه دنیای سینمایی مارول (MCU) که شامل بیش از بیست فیلم ریز درشت از شخصیت ها بود پرداختیم. در انتها به این نکته اشاره شد که ده سال سعی و تلاش این کمپانی لااقل در فاز اول پروژه ختم به ساخت و اکران فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت شده است. در این وهله سؤالی که ذهن خوانندگان این سری مقاله را مشغول کرده است این است که آیا فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت که نتیجه  سرمایه گذاری میلیارد ها میلیارد دلار است، واقعاً ارزش این تلاش و سعی ده ساله را داشته است یا نه؟ در این شماره از سری مقالات فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت به نقد و بررسی فیلم خواهیم پرداخت.

به نظر شخصی من اصلی ترین مشکل تمام سری فیلم های دنیای سینمایی مارول از همان ابتدا، پایان های خوش بی معنی و کلیشه ای بوده است.  شاید این حرف در وهله اول خنده دار به نظر برسد، اما با نگاهی به گذشته در خواهید یافت که در تمام بیست فیلم ساخته شده توسط این کمپانی در ده سال گذشته تمام شخصیت ها با روش ها و تکنیک های خاص خودشان چندین بار دنیا را نجات داده و حتی هیچ کدام در این راه نه تنها نا موفق نبوده اند بلکه حتی تاراج و هزینه ای هم پرداخت نکرده اند البته استثنا هایی همچون ثور نیز وجود دارند که در این راه در،مادر، خواهر و چشمشان را از دست داده اند. در واقع تمام این فیلم ها به صورت پلکانی ساخته شده اند، جهان و جهانیت به خطر می افتد، قهرمان داستان جهان را با چنگ و دندان نجات می دهد و پله دوم همانند پله اول تکرار می شود.

 

شاید این سیر داستانی برای یک فیلم قهرمانی مجزا بسیار عادی و نرمال جلوه کند ولی در این فرنچایز بیست قسمتی فقط و فقط باعث تضعیف بنیان های داستانی و حوصله بر شدن خط داستانی شده است. خوب باید گفت این اشکال در فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت به صورت کامل رفع شده است و تمام شخصیت های که در طی این ده سال و صد البته در طی قرن گذشته توسط اساتید این صنعت همچون استند لی (Stan Lee) خلق شده اند، در این فیلم در معرض خطر و مرگ قرار دارند.

سازندگان فیلم که از این اشکال فرنچایز با خبر بوده اند به دنبال یک ضد قهرمان قدرتمند بوده اند تا بتواند حریف تمام شخصیت ها شود. چه شخصیتی بهتر از تانوس (Thanos)، موجودی قدرتمند که با دستیابی به تمامی سنگ های بی نهایت می تواند آرزوی دیرینه خود یعنی مرگ نصف موجودان جهان را رقم زند. انتخاب این ضد قهرمان توسط کارگردانان مجموعه یعنی برادران رو سو (Russo) بسیار هوشمندانه بوده است.

 

چرا که شخصیت تانوس علا رقم داشتن چهره ای تاریک و شخصیتی خشن و بی رحم به نوعی به دنبال نجات جهان هستی از نابودی خود به خودی و ازدیاد جمعیت نیز هست. در واقع نمی توان این شخصیت را کاملاً سیاه در نظر گرفت. این شخصیت خاکستری باعث گردیده است سیر داستانی فیلم پیش از پیش پیچیده شود. حتی در برخی از روم های بحث و گفت و گوی این فیلم افرادی دیده می شوند که در جبهه مخالف قهرمانان معمول یعنی جبه تانوس قرار دارند و طرفداری آرمان های این شخصیت را می کنند. باید گفت شخصیت تانوس، ضد قهرمانی خاکستری با قدرت نابودی قهرمانان تمام چیزی بود که این فرنچایز بلند بالا به آن نیاز داشت تا به تکامل برسد.

 

صحبت در مورد این فیلم بدون اسپویل کردن خط داستانی آن غیر ممکن است پس اگر فیلم اصلی را ندیده اید ادامه این مقاله ممکن است منجر به اسپویل های داستانی گردد.

از همان ابتدای فیلم شخصت تانوس قدرت خود را به رخ می کشد. منظورم قدرت دستکش یا زور بازوی خود شخصیت یا سنگ های بی نهایت نیست. منظورم قدرت کشتن شخصیت هایی است که ده سال است از تمام جنگ ها و جدال های جان سالم به در برده اند. در همان ابتدای فیلم شاهد این بودیم که تانوس به راحتی دو شخصیت هیمن دال (Heimdall) و لوکی (Loki) را از فیلم حذف می کند. هر چند در صحنه های متعددی شاهد مرگ شخصیت لوکی بوده ایم، اما هر بار سازندگان فیلم به نوعی مانند مادری مهربان که در حال خواندن کتاب داستان برای کودکانش است، لحظاتی چند پس از مرگ لوکی به ما نشان داده بودند که وی نمرده است و در حال تظاهر به مرگ است.

 

اما در ابتدای این فیلم شاهد مرگ وحشیانه و بی رحمانه این دو شخصیت بودیم. تانوس مانند آب خوردن این دو شخصیت را در ده دقیقه ابتدایی فیلم از صحنه روزگار حذف کرد و هالک (Hulk) را لت و پار کرد. در ادامه فیلم نیز شاهد مرگ بسیاری از شخصیت ها هستیم که ذکر نام آن ها چیزی جز اسپویل بیش تر داستان نیست. اما شاید بتوان گفت احساسی ترین مرگ در دنیای سینمایی مارول نیز در این فیلم رخ می دهد. مرگی که با سایر مرگ ها تفاوت داشته و طبق شایعات منتشره، از زنده شدن شخصیت هایی که با آرزوی مرگ تانوس از بین رفته اند مجزا است. منظورم مرگ شخصیت گامورا (Gamora) است که منجر به یافتن سنگ روح توسط تانوس شد.

یکی از دیگر ترس هایی که قبل از اکران این فیلم طرفداران این فیلم را نگران کرده بود امکان ازدیاد شخصیت ها و شلوغی بیش از حد آن ها که منجر به نا مفهومی داستانی می شود بود. اما باید گفت برداران روسو به بهترین شکل دوربین را میان تمام این شخصیت ها که عددی نزدیک به صد نفر است تقسیم کرده اند. هر شخصیت دارای خط داستانی خاص خود است، شخصیت های لیدر همگی دارای اوج داستانی هستند. هر کدام از شخصیت ها بدون اینکه حضور بیش از حد یا کم تر از حدشان احساس شوند در فیلم حضور مؤثر دارند. تمام شخصیت ها به صورت تار و پود هایی منجر به تولید داستانی یک پارچه شده اند. زیبایی داستان نیز در همین جاست. هر شخصیت برای حفظ جان خود می جنگد چرا که تانوس قادر به کشتن هر شخصیت است. حتی شخصیت های کلید و لیدر. تمام شخصیت هایی که توسط طرفداران ستوده می شوند نیز آسیب پذیر هستند.

 

حال قضیه اینجا جالب می شود که در انتهای فاز اول بیننده خود را در موقعیتی میابد که بیش از ۸۰ در صد قهرمان حذف شده اند. آیا باید گفت مارول در این کار زیاده روی کرده است؟ و پای خود را فرا تر از خط تحمل بینندگان گذاشته است؟

خوب باید گفت هرگز نباید این تصور را کرد. در وقع این تمام آن چیزی بود که این دنیای سینمایی در ده ساله گذشته بدهکار بود. اما باید گفت که اکنون با تمام این اتفاقات هیچ گاه دنیای سینمایی مارول نمی تواند به جایی که قبلاً بود باز گردد. اکثراً اتفاقاتی هم که در فیلم به وقوع پیوسته اند علی رقم شایعاتی که از باطل شدنشان سخن می گویند، غیر قابل باز گشت هستند. تمام سؤالاتی که در مورد ادامه خط داستانی وجود دراند در فاز دوم فیلم یعنی انتقام جویان ۵ مشخص خواهد شد. همان گونه که سازندگان فیلم نیز این اثر را به صورت یک اثر واحد که به صورت دو قسمت ساخته شده است خطاب می کنند، باید آن را به صورت یک فیلم واحد مورد نقد بررسی قرار داد.

اگر بخش داستانی فیلم را کنار بگذاریم و به عناصر دیگر آن بپردازیم، به جرئت می توان گفت این فیلم دارای عظیم ترین و حماسی  ترین صحنه های اکشن است. تکنیک های جلوه های ویژه ای که در این فیلم مورد استفاده قرار گرفته اند فرا تر انتظار و هر فیلمی است که قبلاً تر از آن ساخته شده اند.

 

به نظر شخصی من فیلم هایی های که تایم  بیش تر از یک ساعت و نیمه دارند همیشه خطر خسته کننده شدن آن ها الخصوص در سینما ها وجود دارد (نیاز به ذکر است که خوشبختانه امکان مشاهده این فیلم در سینمای کشور محیا بوده است). درست است مدت زمان فیلم یعنی دو ساعت و نیم کمی پیش از حد است و امکان خسته شدن مخاطب نیز احساس می شود ولی به علت وجود صحنه های اکشن و جلوه های ویژه جذاب می توان گفت هیچ بیننده ای در این مدت زمان خسته نمی شود.

 

موسیقی متن و صحنه ها نیز به بهترین شکل کار شده اند و به صورت کامل با صحنه های عظیم و حماسی فیلم سینک می شوند. حتی می توان گفت برخی از صحنه ها بدون وجود موسیقی مسخره و بی روح جلوه می کنند.

در مورد بازیگران فیلم نیز باید گفت که نیمی از بزرگان و ستارگان هالیوود در این فیلم حضور دارند و لیست ستارگان فیلم چیزی شبیه به تومار است و نمی توان هیچ کدام از آنان را برتر از دیگران دانست، زیرا که هر کدام از آنان در عرصه و سبک خود استاد هستند.

 

نتیجه:

در کل باید گفت فیلم انتقام جویان: جنگ بی نهایت علی رقم این نکته که نباید آن را بدون قسمت دوم و ادامه آن قضاوت کرد، یک شاهکار و پیشرفتی عظیم در دنیای سینمایی مارول است که با اصلاح برخی از مشکلات داستانی و جمع آوری نیمی از ستارگان هالیوودی و صد البته با خلق صحنه های عظیم از مبارزات با جلوه های ویژه توانسته است دل طرفداران را به دست آورد. حال باید دید کمپانی مارول  و برادران روسو در فاز دوم فیلم چه چیز هایی برای گفتن دارند.

 

 


بیشتر بخوانید:

نگاهی نزدیک به فیلم Avengers: Infinity War – انتقام جویان: جنگ بی نهایت (قسمت اول)

Stan Lee قهرمان واقعی دنیای کامیک در سن ۹۵ سالگی در گذشت

ارزش دنیای Marvel از مرز ۵ میلیارد دلار گذشت

منبع:

گیمر

برچسب‌ها:

مطالب مرتبط
نظرات