تقریبا بیشتر طرفداران صنعت بازی نام بازی Skyrim را شنیدهاند و میدانند که یک نقشآفرینی همه فن حریف میباشد. این بازی از سری Elder Scrolls بوده و مربوط به سال ۲۰۱۱ است. حال در این مقاله میخواهیم به شش سال قبل برگردیم و این بازی را مورد بررسی قرار دهیم. با گیمر همراه باشید.
سری بازیهای Elder Scrolls دارای تاریخچه طولانی هستند؛ این سری در سال ۱۹۹۴ از نسخه The Elder Scrolls: Arena آغاز شد و آخرین نسخه که Elder Scrolls: Legends نام دارد، تا الان ادامه داشته است. کمپانی بتسدا (Bethesda) یکی از قوتهای خود را از این بازی گرفت و با اعتقاد راسخی که به موفقیت این سری دارد به ساخت آن هنوز هم مشغول است. این سری که سبک نقشآفرینی دارد مفهوم زندگی در بازی را بسیار استادانه به بازیکنان میآموزد چراکه از سیر تا پیاز بازی انعطاف پذیر است و همه چیز در دست شماست. از ابتدای بازی میتوانید شخصیت خود را انتخاب کرده و با گزینههای نژاد، قیافه، جنس و… آن را به جزئیات بکشید. در روند بازی نیز همه چیز خوب بکار رفته طوریکه حتی یک گل بندانگشتی را هم میتوانید از زمین برداشته و در انواع کارها مورد استفاده خود قرار دهید. انگار که بازی را شما میسازید؛ شما میتوانید با نزدیکان درونبازی خود دوست و یا دشمن شوید، این بسته به رفتار شما میباشد، مثلا: اگر کسی را مورد آزار قرار دهید تا آخر بازی با شما دشمن خواهد بود مگر اینکه او را از پای درآورید.
در سری Elder Scrolls قومها، تمدنهای بسیار قدیمی، انواع بشر، جانوران و… بسیار طبیعی گنجانده شدهاند، باید بگوییم بعضی وقتها موجودات بازی واقعی بنظر میرسند ولی در دنیای واقعی ما اینطور نیست و آنها وجود خارجی ندارند.
در این مقاله ما قصد داریم به پنجمین نسخه از از این سری بازی بپردازیم که بیشتر به آن دلیل است که محبوبیت بیشتری دارد. بنده ادمین سایت تا امروز اسکایریم (Skyrim) را از یاد نبرده و در دنیای آن زندگی میکنم، گویی که بازی هر روز از نو متولد میشود. نسخه اسکایریم چنان محبوبیت گرفت که حتی باعث شد تا به نسل هشتم کنسولها نیز راه یابد آن هم با کیفیت بیشتر (Remastered).
هرچه از بازی اسکایریم بگوییم باز هم کم است. بازی بقدری پهناور و وسیع است که هنوز هم عدهای همه جای آن را کشف نکردهاند! بازی به دوران زندگی اژدهایان برمیگردد، زمانی که انسان برای زنده ماند دست به هرکاری میزد. جنگها، کتابها، قلعهها تصویری از دنیای قدیم را به بازیکن نشان میدهند و حس آن دوران را با نهایت تلاش القا میکنند. ساخت بازی آنقدر عالی پیش رفته است که اصلا از آن خسته نمیشوید چراکه تنوع در بازی بیش از حد انتظار است. شما میتوانید شخصیت خود را از جنس آدم، سوسمار، پلنگ، ارگ و… انتخاب کنید اما به این صورت که شخصیتهای غیر انسانی با اندام شبیه به انسان تلفیق شدهاند، برای مثال اگر جنس شخصیت خود را از نوع پلنگ انتخاب کنید فقط سر و دست و پای او شبیه گربهسانان خواهد بود، بقیه اندامها همانند انسان است. اصولا هر بازی در دنیای گیمینگ و مخصوصا در بین نقشآفرینیها به پای اسکایریم نمیرسد؛ این بازی چنان خوب چیده شده که نصف شبتان را به خود میگیرد و شما را غرق در محیطش میکند.
از مقدمه که بگذریم باید داستان بازی را شروع به تعریف کنیم؛ داستان اسکایریم بسیار پر عمق است، شما سرنوشت خودتان را میتوانید از زبان دیگر شخصیتهای بازی، کتابها، اژدهایان، رویدادها و… میتوانید گویا شوید. اما همانطور که گفتیم کمی دشوار است که از همان ابتدا متوجه جریان شوید. شما در ابتدای شروع بازی، دست بسته، به همراه چند تن دیگر در کالسکه درحال حرکت هستید. بعد از راه کوتاهی میرسید به یک جای زندان مانند که قصد انجام محاکمه را دارند و قرار است که سر شما و چند نفر دیگر را قطع کنند. بعد از محاکمه چند نفر، وقتی که نوبت شما میآید اژدهایی به این مکان حمله میکند و ترس از آن باعث میشود تا جلادان مححاکمه به دفاع بپردازند، در این وقت است که شما فرار میکنید و اولین برگ از سرنوشت بازی را ورق میزنید. شخصیت شما نقش مهمی را در بازی دارد که صفت “زاده اژدها” یا (Dragonborn) را به خود گرفته است. در روند بازی شما بدنبال یافتن قضیه زاده اژدها هستید و اهالی بازی هم در جستجوی شما. Dragonborn افسانه بزرگی دارد که مردم کهنسال زنده اسکایریم از آن خبر دارند و برای همین به شما احترام میگذارند. بعضیها هم از قدرت نهان شما خبر دارند و میخواهند شما را بکشند تا شاید آن را بدست آورند. شما در بازی میتوانید چند کار را برگزینید و با خواست خودتان انجام ماموریتها (Quest) را اولویتبندی کنید. آزادی مطلقی در بازی وجود دارد: همه چیز، همه جا و همه کس دست شماست؛ این شمایید انتخاب میکنید که چطور به پایان بازی برسید.
گیمپلی بازی در حد خوب است و نمیتوان آن را همانند سری سولز و ویچر عالی دانست. سازندگان همه تلاش خود را کردهاند تا مبارزات را طبیعی جلوه دهند و همینطور شده است اما نه با جزئیات. شما میتوانید در یک دست خود شمشیر و در دست دیگر خود سلاح دیگری را داشته باشید. سلاحهای بیشماری در بازی وجود دارند که هرکدام ارزش و قدرت خاص خود را دارند. برخی از سلاحها سبک و قابل حمل در یک دست و برخی سنگین و نیازمند حمل دودستی هستند. علاوه بر انواع سلاحهای سرد، شما دارای جادو (Magic) نیز هستید که هرکدام یک انرژی را ایفا میکنند، از جمله جادوها عبارتنداز: پرتاب آتش، حرکت با سرعت باد، کنار کشیدن مه مزاحم و بسیاری دیگر که همه را نمیتوان نام برد. مبارزات جهش خوبی دارند اما برای همه دشمنان به یک شکل و روال است. “متوسط” بهترین واژه برای توصیف گیمپلی این بازی میباشد.
همانند دیگر بازیها، اسکایریم نیز از بکارگیری تواناییها (Skill) بهره میبرد. تواناییهای زیادی وجود دارند که امکان باز کردن آنها با از بین بردن دشمنان، انجام مراحل و کشف مکانهای مخفی بدست میآید. تواناییها به آسمان بستگی دارد اما صرفا جهت تظاهر در بازی و ایجاد حال و هوای کهن! شما با استفاده از خطهای آسمانی که در زمانها گذشته بعنوان پیشبینی و علم نجوم استفاده میشد، تواناییهای خود را فعال میکنید. تواناییها هرکدام عملی مهم را ایفا میکنند؛ افزایش مهارت مخفی شدن، افزایش مهارت باز کردن درهای قفل، نفس بیشتر از آنها محسوب میشود.
نوبتی هم که باشد نوبت گرافیک و جزئیات بازیست. از همه اول باید بگوییم که محیط بازی طراحی بسیار چشمنوازی دارد، حتی اگر الان هم برگردیم بازی شش سال قبل را دوباره نصب کنیم کاستیهای ریزی را خواهیم دید. جنگلها، رودها، آب و هوای مهآلود از عناصر مهم طبیعت در اسکایریم محسوب میشوند. گشت و گذار در بازی به همراه موسیقی احساساتی و تغییر پوشش محیطی انسان را از این رو به آن رو تغییر میدهند.
در راه دراز سفر شما ممکن است هوا از بهاری به برفی تبدیل شود و شاهد نوآوری فصلی باشید. اما نسخه بهینهشده بازی که به آن Remastered گفته میشود حتی کوچکترین اشتباهات گرافیکی را برطرف نموده است. با اینکه ما در این مقاله نسخه اصلی و قبل را بررسی میکنیم، پیشنهاد ما به شما تجربه نسخه بهینهشده است. در نسخه شش سال پیش اشتباهاتی در گرافیک فنی بازی دیده میشود، از جمله اینکه شما میتوانید در آن سرمای زمستان و برف در بازی پروانههای مشاهده کنید که درحال پرسهزدن است! باید بگوییم که این طبیعی است که هر بازی ایرادات کوچکی داشته باشد بنابراین بیشتر باید به طرف پر لیوان نگاه کنیم و به زیباییهای اسکایریم بیندیشیم. مناطق دوردست منتظر شما هستند که روزی آنها را کشف کنید، قبلا هم ذکر کردیم: اسکایریم از آزادی بیش از حدی برخوردار است، اگر در جایی قله کوهی را میبینید که بسیار تیز و دور است نگران نباشید چراکه سرنوشت بازی روزی شما را به آنجا هدایت خواهد کرد…
بازی از المانهای عجیبی بهره میبرد: کمپانی سازنده یعنی بتسدا در بازیهای نقشآفرینی خود این امکان را میگذارد که دوربین بازی را تنظیم کرده و شما تعیین کنید که بازی دومشخص یا سومشخص شود. هر آیتمی را که با خود حمل میکنید دارای وزن (Weight) بوده و باید از حمل بیش از حد خودداری کنید زیرا باعث کاهش سرعت راه رفتن شما خواهد شد! علاوه بر این ویژگیها، نکتهای است که باید به آن اشاره کنیم و آن سیستم کائنات اسکایریم میباشد، مثلا اگر شما آیتمی را در بازی به جایی بیندازید ممکن است بعد از چند هفته آن را در همان جا مشاهده کنید. مثال دیگر: ممکن است حیوانات وحشی برخی مناطق در بازی باعث کشته شدن افراد موجود در بازی (NPC) شوند. شما در اسکایریم قادر خواهید بود از سر تا پای یک شخص یا جانور را بگردید و وسایل ارزشمندی را از آنها بدست آورید البته بعد از کشتن آنها. اینها از خاصیتهای بازی اسکایریم میباشند که در کمتر عناوین شاهد آنها میشویم.
در پایان به شما پیشنهاد میکنیم تا گفتههای ما را جدی بگیرید و حتما سعی کنید تا بازی را قبل از ساخته شدن نسخه بعدی تجربه کنید، با اینکه شاید نتوانید آن را تمام کنید اما از یاد نبرید همه چیز در اسکایریم فوقالعاده است و سازندگان واقعا گل کاشتهاند. قابل یادآوری است که نصف شبها بهترین زمان برای تجربه این عنوان نقشآفرینی بوده و عمق بازی را در این موقع شبانه روز میتوانید لمس کنید! سلاحها، آسمان، بارانهای اسیدی و… اوج لذت را به بازیکن میدهند و باعث میشوند تا بازیکن همیشه به ادامه بازی توجه کنند و در این نوع بازیهای بسیار طولانی زندگی کنند.
نظرات