بدون شک بسیاری از گیمرها نه تنها بازی رزیدنت ایول ۷ (Resident Evil 7) را تجربه کرده اند، بلکه با آن خاطرات جذاب و شیرینی نیز ساخته اند. در این مقاله جدیدترین قسمت از فرنچایز محبوب رزیدنت ایول را زیر ذره بین بررسی خواهیم کرد. با گیمر همراه باشید.
از سال ۱۹۹۶ که اولین قسمت Resident Evil توسط کمپانی کپکام (Capcom) منتشر شد، این سری موفق توانست طرفداران زیادی را به خود جلب کند. شاید علت این موفقیت را بتوان در سبک متفاوت و جذاب وحشت بقای آن جستجو کرد. جایی که بازیکن باید در سخت ترین موقعیت ها و با مهمات محدود، شرایط بی نهایت دشواری را پشت سر بگذارد. از دیگر فاکتورهای مهم موفقیت سری رزیدنت ایول می توان به شخصیت پردازی تقریبا بی نقص کاراکترهای هر سری اشاره کرد که اکثر آن ها، مانند «لیان»، «کریس» و «ایدا» تبدیل به قهرمانان بسیاری از گیمرها شدند. به علاوه داستان پردازی جالب و پیچیده هم نقش پر رنگی در جذابیت رزیدنت ایول داشته. اکثر طرفداران این سری، Resident Evil 4 را موفق ترین قسمت آن می دانند که می توان گفت انتخاب کاملا درستی است، چراکه در این قسمت برای اولین بار شاهد اتفاقات جذاب و هیجان انگیزی بودیم. از تغییر زاویه ی دوربین به پویا و سوم شخص گرفته تا گرافیک عالی بازی و باس فایت های بی نظیر آن، همه و همه این بازی را به شاهکاری بی همتا تبدیل کردند. حال بسیاری معتقدند که قسمت هفتم Resident Evil هم از فاکتورهای جدید و جذابی بهره می برد که آن را به انقلابی در سبک وحشت-بقا بدل کرده است.
این بار داستان از فضای هیجانی و اکشن فاصله گرفته و بیشتر به نیمه تاریک Resident Evil نزدیک شده است
داستان Resident Evil 7 کاملا متفاوت از سری های قبل روایت می شود و قهرمان های محبوب آن جای خود را به شخصیت های جدید و نا آشنا داده اند، البته این بحث درباره DLC جدید این بازی که خط داستانی «کریس ردفیلد» را روایت می کند، صادق نیست. هرچند نمی توان این موضوع را چندان غیرمنتظره و عجیب دانست، چراکه بیشتر قسمت های قبل درباره این قهرمان ها بود و وارد کردن شخصیت های جدید، روحی تازه به این سری بخشید. در آغاز بازی شخصیت «ایتان وینترز»، پس از سه سال ویدیویی با این مضمون از همسر گمشده خود، «میا»، دریافت می کند: ” دور بمان ” . همین موضوع ایتان را به محلی که ویدیو از آنجا فرستاده شده می کشد. او پس از رسیدن به محل، با خانه ایی تقریبا معمولی و به ظاهر متروکه مواجه می شود، اما به محض ورود به آن، اتفاقات وحشتناک یکی پس از دیگری رخ می دهند و گویا فضای این خانه نفرین شده انتهایی ندارد.
خانواده بیکر، کابوسی که دست از تعقیب شما بر نمی دارد…
خانواده «بیکر» که در این خانه زندگی می کنند، هر کدام به هیولایی بی اندازه خطرناک و سخت جان تبدیل می شوند که در بسیاری از مواقع فرار از دست آن ها، تنها راه زنده ماندن است. پس از آنکه ایتان موفق به پیدا کردن همسر خود در این خانه می شود، میا به صورتی ناگهانی به او حمله کرده و حتی او را وادار به کشتنش می کند، البته گفتنی است که در ادامه میا باز هم زنده می شود.بخش دوم بازی اما در خارج از خانه روایت شده و می توان گفت علت اصلی افت کیفیت بازی همین موضوع بوده. شاید اگر نیمه دوم هم در داخل این خانه مرموز ادامه پیدا می کرد، می توانسیتم از این قسمت با عنوان بازی کم نظیری در سبک وحشت بقا یاد کنیم. به هر حال نیمه دوم بیشتر به مبارزه با زامبی های فرعی بازی می گذرد و فضای ترس بخش اول بر آن حاکم نیست.
درست جایی که بازی به اوج خود میرسد شروع به ضعیف شدن می کند!
اگر بخواهیم پایان بازی را بدون اسپویل کردن آن شرح دهم، باید بگوییم بدترین نکته Resident Evil 7 پایان آن است که کیلومترها با دنیای Resident Evil فاصله دارد. ما در ابتدا شاهد آغازی متفاوت و خارق العاده هستیم و حتی تا اواسط بازی هم این روند عالی ادامه دارد اما به محض اینکه به پایان آن نزدیک می شویم، افت یکباره بازی را به خوبی حس می کنیم. در واقع این پایان آنقدر از واقعیت و متن بازی فاصله دارد که مرا به شخصه به شدت شکه کرد، چرا که انتظار همچین پایان ضعیف و کم جانی را از چنین ایده ی بکر و جذابی نداشتم، و همین موضوع هم موجب انتقاد بسیاری از منتقدان به بازی شد.
گیم پلی منحصر به فرد و جذابی که به ریشه های Resident Evil بازگشته
درباره گیم پلی اولین نکته اینکه زاویه دید این شماره نسبت به سری های قبل تغییر قابل توجهی داشته و به اول شخص تبدیل شده است. همین موضوع یکی از نکاتی است که به ترس بازی کمک شایانی کرده و حس وحشت را به خوبی به مخاطب منتقل می کند، کافیست این ویژگی جدید را با VR پلی استیشن تجربه کنید تا با معنای واقعی ترس آشنا شوید. بدون شک Resident Evil 7 را می توان بهترین بازی VR دانست که تجربه ایی فراموش نشدنی را برای شما رقم خواهد زد.
یکی دیگر از نکات مثبت این قسمت از Resident Evil، اسلحه های آن است، که از تنوع خوبی برای این سبک از بازی، بهره میبرند. به علاوه، همچون سری های قدیمی تر Resident Evil این بار هم شاهد کمبود مهمات و نوعی چالش برای مدیریت درست آن ها هستیم. در اوایل بازی هم که تبر جرو اولین سلاح های شما محسوب میشود، می توان سنگینی ضربات و قدرت آن ها را به خوبی حس کرد. میزان سلامتی شما هم در قالب یک مچ بند به شما نمایش داده می شود که باز هم می توان گفت نوعی بازگشت به سری های پیشین است.
حتی کوچکترین جزئیات هم به صورتی خارق العاده به تصویر کشیده شده اند
از دیگر تغییرات چشمگیر بازی می توان به گرافیک خارق العاده و حیرت انگیز آن اشاره کرد که قطعا حرف های زیادی درمیان بازی های گرافیکی جدید برای گفتن دارد. این گرافیک شگفت انگیز را، هم می توان در محیط بازی دید و هم در چهره ی شخصیت ها. البته در این قسمت، برخلاف قسمت های پیشین، شاهد چهره ها و شخصیت های متنوع زیادی نیستیم و چهره پردازی ها صرفا به خانواده بیکر و چند کاراکتر دیگر منتهی می شود. اما گرافیک محیطی به بهترین نحو ممکن کار شده و کوچکترین جزئیات هم در آن ها قابل مشاهده است که این موضوع در باورپذیری هرچه بیشتر بازی، تاثیر به سزایی داشته.
فریاد ها و صداهای دیوانه کننده در متن بازی شما را تا حد جنون خواهد ترساند
این گرافیک فوق العاده در کنار صدا گذاری و موسیقی متن کم نظیر بازی، فضایی کاملا خوفناک را برای مخاطب رقم می زند. بدون شک Resident Evil 7 در زمینه صداگذاری عناصر بازی، موفق ترین قسمت این سری بازیها بوده، از صدای باز شدن درهای کهنه و پوسیده اتاق ها گرفته تا نفس نفس زدن های ایتان و صداهای مرموزی که هرازگاه به گوش می رسند و یا فریادهای دیوانه کننده خانواده بیکر در تعقیب و گریزها، همه به بهترین نحو ممکن مخاطب را با فضای بازی درگیر می کند. این صداگذاری بی نقص را در شلیک اسلحه ها هم مشاهده می کنیم که در کنار لگد واقع گرایانه آن ها، تجربه ایی بی نظیر را در اختیار بازیکن قرار میدهد.
دست قطع شده ایتان که مثل روز اول سرجایش هست!
درباره میزان سختی بازی باید بگوییم نمی توان آن را چندان دشوار دانست و اگر کمی مهارت در این سبک از بازیها داشته باشید، بدون شک در سپری کردن مراحل بازی مشکل چندانی نخواهید داشت. شاید بهتر است بگوییم مردن در این قسمت از بازی به ندرت اتفاق می افتد! و همین موضوع را شاید بتوان از نکات منفی بازی شمرد چرا که در این سبک از وحشت بقا، بدون شک مردن، لازمه ایجاد ترس بیشتر در دل مخاطب است. اما اشتباه برداشت نکیند، متن بازی همچنان پر از غافلگیری و صحنه های غیرمنتظره است که بدون شک شما را بهت زده می کنند، از حمله های ناگهانی خانواده بیکر گرفته تا تبدیل شدنشان به موجوداتی چندش آور و وحشتناک. البته به نظر من گاهی اوقات بازی به شدت از واقعیت دور می شود و صرفا صحنه هایی چندشناک و رعب آور را به نمایش می کشد.
اگر بخواهیم مثالی در این باره بزنیم شاید قطع شدن پای ایتان توسط جک، پدر خانواده بیکر، بهترین نمونه باشد که پس از چسباندن دوباره ی آن با نوعی محلول دارویی، ایتان باز هم به صورتی باورنکردنی قادر به راه رفتن است. ممکن است این موضوع صرفا بر هیجان بازی تاثیر مثبتی داشته باشد، اما بدون شک آن را غیرقابل باور می کند که نکته ایی منفی محسوب می شود.
معماهای نه چندان ساده و در عین حال جذاب که قطعا از آنها لذت خواهید برد
یکی دیگر از نکات مثبت بازی که بسیاری از طرفداران Resident Evil منتظر آن بودند و در سری های قبل به نحوی کم رنگ شده بود، معماهای چالش زا و جذابی است که در این قسمت شاهد آن ها هستیم. این معماها در تعدادی معقول و با درجه ی سختی نسبتا خوبی، شما را به فکر کردن و تلاش برای حل آن ها وا می دارد. معماها شامل سایه انداختن ها و پیدا کردن کلید های عبور برای مکان های مختلف است.
زامبی هایی با ظاهر عجیب و ترسناک اما نه چندان جان سخت
درباره زامبی های بازی هم باید بگوییم با ایده چندان درخشانی روبرو نیستیم، چراکه اولا تقریبا تنوعی میان آن ها وجود ندارد و ثانیا در بسیاری از مواقع کشتن این زامبی ها، کار نسبتا ساده ایست و حتی اگر مایل به درگیری با آن ها نباشید می توانید به راحتی از دست بسیاری از آن ها فرار کنید. این نکته شاید در نیمه اول بازی لطمه چندانی به آن وارد نکند، اما بدون شک با ورود به نیمه دوم و بیشتر شدن صحنه های مبارزه با این زامبی ها، متوجه افت نسبی کیفیت و فضای ترسناک بازی خواهید شد. به علاوه هوش مصنوعی این زامبی ها هم چندان شما را به چالش نمی کشد و حتی گاهی اوقات می تواند اعصاب خوردکن هم باشد!
باز هم مهمات محدود و دشمنان بی شمار…
موضوعی که بیشتر گیمرها و هواداران Resident Evil از آن انتقاد می کنند، گیم پلی نسبتا کوتاه و محدود است که در بیشترین حالت حدود دوازده ساعت می باشد. این موضوع در کنار قیمت این شماره که چیزی حدود ۶۰ دلار است خرید بازی را به موضوعی قابل تامل تبدیل می کند. این درحالیست که DLC جدید بازی هم با عنوان Not a Hero، در مجموع گیم پلی حدود ۲ ساعت دارد و واقعا هم خرید آن با توجه به قیمتش کار معقولانه ایی نیست. در پایان ما شاهد Resident Evil هستیم که به ریشه های ترس و بقا در سری های ابتدایی این مجموعه برگشته و دیگر خبری از اکشن های پر زدو خورد و شلوغ که در Resident Evil 6 شاهد آن ها بودیم نیست بلکه این اکشن ها به صورتی باور پذیرتر برای مخاطب ساخته شده تا تاثیر منفی بر میزان ترس بازی نداشته باشد.
نظرات