نقد داستانی و برسی فیلم لوگان به همراه اسپول داستانی. با گیمر همراه باشید.
این فیلم را نه میتوان یک فیلم حماسی و نه یک فیلم تماماً اکشن دانست بلکه یک پایان کامل برای شخصیت لوگان با طعم ملایم درام احساسی است. از سویی نیز همانگونه که در فیلم اشاره شد درون مایعهایی از یک فیلم وسترن مانند شین نیز در آن مشاهده میشود.
بهطور عادی و متناوب از ابتدای اکران اولین قسمت از مجموعه فیلمهای مردان ایکس (X men) هر از چند گاهی فیلمی برای شخصیت محبوب لوگان (Logan) اختصاص میافت و هر بار نیز از ابتدا تا انتها شاهد بازی منحصربهفرد و عالی هیو جکمن (Hugh Michael Jackman) در نقش ولورین بودیم تا اینکه چند سال قبل بعد از اولین موج بیماری سرطان پوست هیو جکمن اعلام کرد که بازی در این نقش را رها خواهد کرد. این سخن او چندی فراموش شده بود تا اینکه چندین ماه قبل بهطور رسمی اعلام شد که او آخرین بازی خود را در نقش لوگان در فیلمی اختصاصی به نام لوگان انجام خواهد داد.
این اتفاق یعنی تغییر تنهاترین عنصر سری فیلمهای مردان ایکس که از ابتدا تا انتها ثابت بوده است و تغییر نکرده است. سایر نقشها از ابتدا شاهد تغییرات هنرپیشهها بودهاند. چه بد و چه خوب مانند شخصیت میستیک. ولی در طول ۱۷ سال گذشته نقش ولورین فقط توسط هیو بازی شده بود. خود او در این باره میگوید:
“۱۷ سال پیش وقتی برای اولین بار این نقش برایم پیشنهاد شد میدانستم که یک نقش خاص است و مستلزم بازیگری در مراتب بالاست. من در آن زمان در تئاتر سلطنتی بریتانیا مشغول به کار بودم و زمانی که به همسرم در مورد بازی در این نقش گفتم او خندید.”
ولی امروز پس از گذشت ۱۷ سال بهجرئت میتوان گفت که شخصیت او سنبل ونشان سری فیلمهای مردان ایکس و شخصیت ولورین با بازیگری او جزء ده شخصیت برتر مارول است.
تمام تلاش برای بازگرداندن هیو جک من بینتیجه ماند. حتی از او خواسته شد در فیلم ددپول (Deadpool 2) چند صحنهای بازی کند ولی او اعلام کرد که با پایان فیلم لوگان او کاملاً از این نقش خداحافظی کرده است.
به نظر شخصی من خداحافظی هیو جکمن و مرگ لوگان شاعرانهترین لحظهی سینما در چندین سال اخیر بود.
از دیگر بازیگران فیلم میتوان به پاتریک استوارت (Patrick Stewart) در نقش پروفسور ایکس و دافنه کین (Dafne Keen) در نقش دختر لوگان ایکس ۲۳ اشاره کرد. حضور دافنه در این فیلم بسیار خوب و در حد قابلقبول بوده و میتوان آینده درخشانی در پیشه هنرپیشگی برای او پیش ینی کرد.
موسیقی فیلم نیز توسط مارکو بلترامی (Marco Beltrami) نامزد دو جایزه اسکار بهخوبی اجراشده است و میتوان مفهوم درام گونه فیلم را از موسیقی دریافت.
فروش فیلم نیز در سینماهای جهان به صورت عالی صورت گرفت به گونهای که بسیاری از رکوردهای فروش شرکت مارول توسط این فیلم شکسته شد. فروش ۸۵ میلیون دلاری در اولین هفته اکران در سینماها و فروش بیش از ۶۰۰ میلیون دلار در کل از دست آوردهای این فیلم است.
اسپویل داستانی
داستان فیلم چندین و چند سال پس از اتفاقات قسمت دوم ولورین که در آسیای شرقی به وقوع پیوسته است شروع میشود. لوگان قدرت ترمیم خود را از دست داده است زخمهای او بهکندی ترمیم میشود بدن او پر از جای زخم شده است و کاهش قدرت ترمیم به این معناست که او دیگر جاودانه نیست و پیر میشود.
جهشیافتهها بهصورت ناگهان ناپدید شدهاند و به گفتهی دولت چندین سال است که جهشیافتهای متولد نشده است. جامعه نیز موضوع جهشیافتهها را کاملاً هضم کرد است بهگونهای که کمیک بوکهایی در مورد آنها ساخته شده است در واقع جهشیافتهها در حال فراموشی هستند.
پروفسور اگزاویر (پروفسور ایکس) نیز پیر شده است او اکنون نود سال دارد و به خاطر مشکل مغزی که یافته است دیگر قدرت کنترل دیگران را ندارد درواقع او قدرت کنترل خود را نیز ندارد. با هر حمله عصبی او از کنترل خارج میشود و به اطرافیان خود آسیب میزند. تا جایی که در قسمتی از فیلم علت نابودی گروه ایکس نیز از دست دادن کنترل او مطرح میشود.
لوگان نیز به ناچار راننده تاکسی شده است تا با درامد خود از پروفسور نگهداری کند و با خرید یک کشتی تجاری آخرین لحظات عمر خود و پرفسور را باشکوه تمام کند. ولی مانند همیشه دردسر به دنبال اوست.
یک روز زنی مکزیکی از او میخواهد که در به او کمک کند تا دختری را از مرز عبور دهد ولی لوگان ه او بیاعتنایی میکند روز بعد یک مسافر با دست مصنوعی همین درخواست را او میکند و از او کمک میخواهد تا یک دختربچه را برای او بیابد ولی باز او بیاعتنایی میکند. چندی بعد همان زن مکزیکی به لوگان پیشنهاد پول میکند و لوگان به خاطر ول قبول میکند تا از دخترک محافظت کند تا او از مرز عبور کند. ولی غافل از اینکه این دخترک با استفاده از لوگان مصنوعی و با استفاده از سلول های لوگان به وجود امده است و در واقع او دختر خونی اوست و…
نظرات